پیش از سال1995 باشگاههای اروپایی تنها مجاز به استفاده از سهبازیکن خارجی در ترکیب اصلیشان بودند. قهرمانیهای میلان افسانهای در دهه90 هرچند با درخشش سهستاره هلندی بهدست آمد ولی استخوانبندی و هویت تیم ایتالیایی بود.در سال 95اما قانون بوسمن این نظام را بر هم ریخت. بوسمن (بازیکن گمنام بلژیکی) نسبت به محدودیت تعداد بازیکنان خارجی اروپایی معترض بود و عقیده داشت که با توجه به قانون کار آزاد در اروپا، بازیکنان اروپایی هم باید اجازه داشته باشند بدون محدودیت در لیگهای سایر کشورهای قاره بازی کنند. با تصویب این قانون، مهاجرت بازیکنان مستعد اروپایی به سوی باشگاههای متمول قاره شروع شد. از سوی دیگر بازیکنان سایر قارهها هم تلاش کردند با گرفتن گذرنامه اروپایی از مزایای این قانون استفاده کنند. بدینترتیب در زمان کوتاهی هویت باشگاههای اروپایی دگرگون شد و روزی رسید که حضور 11بازیکن غیرانگلیسی در ترکیب اصلی چلسی دیگر اتفاق شگفتآوری نبود.
قهرمانی جهان با تجربه لژیونرها
آثار این جابهجاییها بهتدریج نمایان شد و فوتبال کشورهای اروپایی در نتیجه این رفتوآمدها از یکدیگر تأثیر گرفتند. فرانسه عنوان قهرمانی جهان در سال1998 را تا حد زیادی مدیون تجربهای بود که ستارگانش از بازی در لیگهای بزرگ اروپایی بهویژه سریA بهدست آورده بودند. فرانسه پیش از آن فوتبالی تماشایی ولی شکننده داشت و بابت همین ضعف دو بار در نیمهنهایی جامهایجهانی1982 و 1986مغلوب آلمان شد. در جامجهانی1998 اما استخوانبندی فرانسه را بازیکنانی مثل دشان، دسایی، بلان، زیدان، ژورکائف و کارمبو میساختند که در بهترین باشگاههای اروپا بازی میکردند و توانستند این تجربه را در مراحل حساس حذفی بهکار بگیرند. زیدان در مصاحبهای که به تازگی به بهانه 40سالگیاش انجام داد، تأکید کرد که بدون تجربه بازی در سری A، قهرمانی جامجهانی بهدست نمیآمد. روحیه برتریجویی و فوتبال حسابگرانه همان گمشدهای بود که به فرانسویها کمک کرد در بازیهای نزدیک مقابل پاراگوئه، ایتالیا، کرواسی و برزیل به برتری برسند و دو سال بعد هم این قهرمانی را در یورو2000 تکرار کنند.
انتقال فوتبال هلندی به بارسا
تیکیتاکا، روشی که بارسا را به موفقیتهای بزرگ سالهای اخیر رسانده، ریشه در فوتبال شناور هلندی دارد که سالها قبل با ورود مربیان هلندی در این تیم پیاده شد و ریشه گرفت. در دهه70 رینوس میشل، مربی مشهور هلندی همزمان هدایت تیم ملی کشورش و بارسا را بر عهده گرفت. میشل که مبدع فوتبال شناور بود و آژاکس را با این روش به موفقیتهای بزرگی رسانده بود، در بارسا هم این روش را پیاده کرد. یوهان کرایف، ستاره وقت فوتبال جهان هم در آن سالها پیراهن بارسا را به تن میکرد و پس از پایان دوران فوتبالش هم روی نیمکت بارسا نشست تا راه هموطنش، میشل را دنبال کند. در دهه90 هم نوبت فانگال بود که بهعنوان یک هلندی دیگر هدایت بارسا را بر عهده بگیرد و او با استفاده از قانون بوسمن بازیکنان هلندی زیادی را به این تیم برد. بارسا اما بهطور همزمان آکادمی فوتبالش را با روش مربیان هلندی هماهنگ کرد و پس از مدتی توانست بازیکنانی بسازد که فوتبال مدنظر باشگاه را به بهترین شکل اجرا میکردند. تیکی تاکا را میتوان نسخه تازهتری از فوتبال شناور هلندی دانست که حالا از سوی بازیکنان اسپانیایی که در تیمهای پایه بارسا رشد کردهاند، به خوبی اجرا میشود.
قهرمانی با بازیکنان خارجی
تصویب قانون بوسمن بیش از همه به نفع باشگاههای ثروتمند اروپایی شد تا بتوانند بهترینهای اروپا و جهان را به خدمت بگیرند. رئالمادرید پیشگام این جریان بود و با این سیاست توانست به موفقیتهای زیادی برسد. باشگاه مادریدی که از سال1966 نتوانسته بود به قهرمانی اروپا برسد، با جذب ستارگان روز دنیا در سال1998 یکبار دیگر به قله فوتبال قاره رسید. این موفقیت فلورنتینو پرس را به فکر این انداخت که پروژهای تجاری- ورزشی به نام کهکشانیها را اجرا کند و براساس آن هر سال یکی از بهترین بازیکنان جهان را به ترکیب رئال اضافه میکرد. رئیس جاهطلب باشگاه بازیکنانی مثل فیگو، زیدان، اوون و بکام را به رئال منتقل کرد و ضمن کسب قهرمانی اروپا در سالهای2000 و 2002، توانست درآمدزایی زیادی هم داشته باشد.
این روش بعدها مورد توجه مالکان متمول باشگاههای اروپایی قرار گرفت که میخواستند با بزرگان این قاره رقابت کنند. آبراموویچ، مالک روس چلسی این فرمول را در این باشگاه لندنی پیاده کرد و به لطف ستارگان خارجی به انتظار 50ساله هواداران برای قهرمانی پایان داد. چلسی در دهه اخیر سهبار به قهرمانی لیگ برتر انگلیس رسید و فصل گذشته هم سرانجام توانست لیگ قهرمانان اروپا را فتح کند.
در دو فصل اخیر هم نوبت به منچسترسیتی رسید که با الگوبرداری از چلسی بهدنبال راه میانبر برای موفقیت باشد. تیم متوسط انگلیسی به لطف سرمایه مالکان اماراتیاش خیلی زود توانست وارد رقابت مدعیان شود و فصل گذشته بالاتر از همشهری پرآوازهاش منچستریونایتد به قهرمانی لیگ برتر رسید. منچسترسیتی حالا امیدوار است مثل چلسی بتواند قهرمانی اروپا را هم بهدست آورد.
باشگاهها علیه تیم ملی
البته علاقه باشگاههای انگلیسی به خرید بهترینهای جهان، فضا برای رشد بازیکنان بومی را روزبهروز تنگتر میکند. در سالهای اخیر ورود بهترینهای اروپا و جهان به لیگ برتر، بازیکنان انگلیسی را در سایه قرار داده و انگلیسیها درحالیکه از داشتن جذابترین لیگ فوتبال جهان بهخودشان میبالند، نمیتوانند نگرانیشان را از سرنوشت بازیکنان جوان بومی که به ندرت فرصت خودنمایی پیدا میکنند، پنهان کنند.
لیگ برتر بیشترین بازیکن خارجی را (63/3درصد) در میان لیگهای اروپایی دارد و بارها دیده شده که تیمهایی مثل چلسی یا آرسنال حتی بدون یک بازیکن بومی به زمین میروند. در این شرایط بازیکنان انگلیسی چارهای جز نیمکتنشینی یا انتقال به تیمهای ضعیفتر ندارند. این در حالی است که باشگاههای اسپانیا سیاست عکسی را در پیش گرفتهاند و ترجیح میدهند از بازیکنان آکادمیشان استفاده کنند. در لالیگا تنها 38/8 درصد بازیکنان را خارجیها تشکیل میدهند که در میان پنج لیگ معتبر اروپا پایینترین رقم محسوب میشود. فرانسویها هم که به پرورش بازیکن در آکادمی شهرت دارند، مثل اسپانیاییها بازیکن خارجی کمتری (39/4 درصد) نسبت به لیگهای آلمان (48/7درصد)، ایتالیا (47/7درصد) و انگلیس دارند.